حضرت اباالفضل عليه السلام فرمود: بگو يا صاحب الزمان!
جناب حجه الاسلام آقاي مكارمي فرمودند:
نقل شده است در يكي از شهرهاي شيراز شخصي همراه عمويش براي ماهيگيري به كنار ساحل ميرود و در آنجا يكدفعه غرق ميشود. عموي وي، نگران از مرگ برادرزاده ، ناگهان ميبيند كه وي روي آب آمد! باري، شخص غرق شده كنار ساحل ميآيد و عمويش از او ميپرسد: چگونه نجات يافتي؟ ميگويد: در حال غرق شدن ، به ياد روضهها افتادم، پس از آن عرض كردم: يا اباالفضل!
ديدم حضرت اباالفضل العباس عليه السلام تشريف آوردند و در گوشم فرمودند: بگو يا صاحب الزمان! من هم متوسل به حضرت امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف ) شدم و عرض كردم يا صاحب الزمان! آقا امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تشريف آوردند و مرا نجات داده كنار ساحل آوردند.
دشمن از او ميخواست تا تسليم گردد
مردي كه اهل خيمه را، سيراب ميخواست
خود را از تاب تشنگي، بيتاب ميخواست
آمد سراغ شط، وليكن تشنه برگشت
مردي كه حتي خصم را، سيراب ميخواست
با مشك خالي، امتحان دجله ميكرد
دريا تماشا كن كه از شط، آب ميخواست!
دشمن از او ميخواست تا تسليم گردد
بيعت ز درياي شرف، مرداب ميخواست!
عمري چو او، در خدمت خفاش بودن
اين را ، شب از خورشيد عالمتاب ميخواست!
در قحط آب، از دست خود هم دست ميشست
مردي كه باغ عشق را، شاداب ميخواست
ديشب كه شوري در دلم افكنده بودند
طبعم به سوگ عشق، شعري ناب ميخواست
بلي غير از ما دكترهاي ديگري نيز وجود دارد
حجه الاسلام آقاي حاج شيخ محمد معين الغربائي، فرزند آيه الله شيخ عمادالدين و نوة مرحوم آيه الله معين الغربائي خراساني، فرمودند:
تقريبا چهل سال قبل كه هنوز ازدواج نكرده بودم، يك شب جمعه، از نجف اشرف پياده به كربلاي معلي رفتم و دعاي كميل را در حرم مطهر حضرت قمر بني هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام خواندم. وسط دعا خوابم برد و دقايقي بعد سر وصدا و شيون فوق العاده مرا از خواب بيدار كرد. ديدم دختر عربي را به ضريح مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام بستهاند و او، كه مرض جنون دارد. به مردم جسارت ميكند پدر و مادر و بستگانش اطراف او را گرفته بودند و براي شفاي اين دختر ديوانه به حضرت قمر بني هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام متوسل شده بودند.
يك نفر كه در همان جا خود را دكتر روان پزشك معرفي ميكرد و ايراني هم بود. به من گفت: بگو اين دختر را بياورند فندق الحرمين كه من در آنجا ميباشم، تا اين مريض را معاينه كنم. من گفتة دكتر ايراني را به پدر دختر تذكر دادم. پدر دختر به زبان عربي گفت: لعنت به پدر كسي كه عقيده به حضرت ابوالفضل عليه السلام ندارد! بنده خجالت كشيدم و رفتم و نشستم مشغول خواندن بقيه دعاي كميل شدم، كه دوباره در حال خواندن دعا خوابم برد. مجددا از سر و صدا بيدار شدم و اين بار ديدم كه اطراف آن دختر را گرفتهاند و دختر مورد عنايت حضرت ابوالفضل عليه السلام قرار گرفته و حضرت دختر ديوانه را شفا داده است. مردم هم ريختهاند و لباسهايش را پاره پاره ميكنند و او از عباي پدرش براي پوشيدن خويش استفاده ميكند.
در آن حال، دكتر ايراني را ديدم كه دو دست بر سر ميزند و گريه ميكند و ميگويد: بلي، غير از ما دكترهاي ديگري نيز وجود دارد!
نوجواني را سيم برق گرفته، خشك كرده است
جناب حجه الاسلام آقاي شيخ محمدتقي نحوي واعظ قمي در تاريخ 16 محرم الحرام 1417 ق از مرحوم پدرشان، آقاي حاج شيخ ابوالقاسم نحوي، ماجراي زير را نقل كردند:
مرحوم نحوي، در آن زمان كه به امر حضرت آيه الله العظمي بروجردي (ره) همراه پسرشان در نجف اشرف اقامت داشتند، در ايام زيارتي مخصوصة حضرت سيدالشهدا اباعبدالله الحسين عليه السلام كه مصادف با شب نيمة شعبان است به كربلا ميرفتند و در آنجا نخست به حرم حضرت امام حسين عليه السلام سپس به حرم سردار كربلا حضرت قمر بني هاشم عليه السلام مشرف ميشدند. يك روز كه براي عتبه بوسي به حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام رفته بودند، مشاهده ميكنند نوجوان 13 - 14 سالهاي را سيم برق گرفته، خشك كرده است.
پدر بچه داشت با حضرت قمر بني هاشم عليه السلام حرف ميزد و ميگفت: آقا جان، تو ميداني من ميخواستم بيايم به پابوس شما، اما مادر بچه راضي نبود كه او را با خود بياورم. حالا اگر بدون او به خانه برگردم، جواب مادرش را چه بگويم؟! مرحوم نحوي ميفرمود: يكدفعه ديدم كه بچة مرده، به كرامت حضرت قمر بني هاشم عليه السلام به حركت آمد! آري، نوجوان زنده شد و همراه پدرش به منزل بازگشت.
و اما چيزهائى که سبب آسانى سکرات موت است از جمله
شيخ صدوق از حضرت صادق (ع) روايت کرده که فرمود هر که بخواهد که حق تعالى بر او سکرات مرگ را آسان کند بايد صله ارحام و خويشان خود کند، و به پدر و مادر خود نيکى و احسان نمايد، پس هر گاه چنين کند خداوند دشواريهاى مرگ را، بر او آسان کند و در حيات خود فقر به او نرسد.
و روايت شده که حضرت رسول صلى الله عليه و آله نزد جوانى بهنگام وفات او حاضر شد پس به او فرمود: بگو: لا اله الا الله ، آنگاه زبان آن جوان بسته شد و نتوانست بگويد، و هر چه حضرت تکرار کرد باز نتوانست بگويد؛ پس حضرت به آن زنى که کنار جوان بود گفت : آيا اين جوان مادر دارد؟ عرض کرد: بلى من مادر او مى باشم فرمود: آيا تو بر او خشمناکى ؟ گفت : بلى و الان شش سال است که با او سخن نگفته ام حضرت فرمود که از او راضى شو. آن زن گفت رضى الله عنه برضاک يا رسول الله و چون اين کلمه را که مُشعِر بر رضايت او بود از پسرش گفت ، زبان آن جوان باز شد. حضرت به او فرمود بگو: لا اله الا الله گفت : لا اله الا الله حضرت فرمود چه مى بينى ؟ عرض کرد: مرد سياه قبيح المنظر با جامه هاى چرکين و بدبو که نزد من آمده و گلو و راه نفس مرا گرفته . حضرت فرمود: بگو: يا من يقبل اليسير و يعفو عن الکثير اقبل منى اليسير واعف عنى الکثير انک انت الغفور الرحيم آن جوان اين کلمات را گفت آن وقت حضرت به او فرمود: نگاه کن چه مى بينى ؟ گفت : مردى سفيد رنگ ، نيکو صورت ، خوشبو با جامه هاى خوب را مى بينم که به نزدم آمده و آن سياه پشت کرده و مى خواهد برود؛ حضرت فرمود: اين کلمات را تکرار کن ، تکرار کرد، حضرت فرمود: چه مى بينى ؟ عرض کرد: ديگر آن سياه را نمى بينم و آن شخص نورانى نزد من است ، پس در آن حال آن جوان وفات کرد.
مؤ لف مى گويد: خوب در اين حديث تاءمل کن ببين اثر عاق پدر و مادر چه اندازه است که اين جوان با آنکه از صحابه است و شخصى مانند پيغمبر به عيادت او آمده و به بالين او نشسته و خود آن جناب کلمه شهادت به او تلقين فرموده ولى نتوانست آن کلمه را تلفظ کند مگر وقتى که مادرش از او راضى شد آن وقت زبانش باز شد و کلمه شهادت گفت .
و ديگر از حضرت صادق (ع) مروى است که هر کس جامه زمستانى يا تابستانى را بر برادر خود بپوشاند، خداوند او را از جامه هاى بهشتى مى پوشاند و سکرات مرگ را بر او آسان مى کند و قبرش را گشاد مى سازد.
و از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است که هر که برادر خود را حلوائى بخوراند حق تعالى تلخى مرگ را از او برطرف مى کند.
و از چيزهائى که براى محتضر سودمند است خواندن سوره يس ، و الصافات و کلمات فرج است .
و شيخ صدوق از حضرت صادق (ع) روايت کرده که هر که يک روز از آخر ماه رجب روزه بگيرد، حق تعالى او را ايمن گرداند از شدت سکرات مرگ و از ترس بعد از مرگ و از عذاب قبر ايمن گرداند و بدان که از براى روزه گرفتن بيست و چهار روز از رجب ثواب زيادى رسيده ؛ از جمله آنکه ، ملک الموت به صورت جوانى با لباس خوب با قدحى از شراب بهشت ، وقت قبض روح او حاضر مى شود، و آن شراب را به او بدهد تا سکرات مرگ بر او آسان شود.
و از حضرت رسول صلى الله عليه و آله مرويست که هر کس در شب هفتم رجب چهار رکعت نماز بخواند در هر رکعت حمد را يک مرتبه و توحيد را سه مرتبه و سوره فلق و ناس را و بعد از فراغ ده مرتبه صلوات بفرستد و ده مرتبه تسبيحات اربعه بخواند حق تعالى او را در سايه عرش جاى مى دهد و به او ثواب روزه دار ماه رمضان عطا مى کند و برايش ملائکه استغفار مى کند تا از اين نماز فارغ شود و جان دادن و فشار قبر را بر او آسان گرداند و از دنيا بيرون نرود مگر اينکه جاى خود را در بهشت ببيند و حق تعالى او را از فزع اکبر ايمن گرداند.
و شيخ کفعمى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت کرده است کس هر که هر روزه ده مرتبه اين دعا را بخواند حق تعالى چهار هزار گناه کبيره او را بيامرزد و او را از سکرات مرگ و فشار قبر و هول قيامت نجات دهد و از شر شيطان و لشکرهاى او محفوظش بدارد و دينش ادا شود، و غم و همش زايل گردد اين دعا اين است :
اعددت لکل هول لا اله الا الله ، و لکل هم و غم ما شاء الله ، و لکل نعمة الحمد لله ، و لکل رخاء الشکر لله ، و لکل اعجوبة سبحان الله ، و لکل ذنب استغفر الله ، و لکل مصيبة انا لله و انا اليه راجعون ، و لکل ضيق حسبى الله و لکل قضاء و قدر توکلت على الله ، و لکل عدو اعتصمت بالله ، و لکل طاعة و معصية لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم .
و بدان نيز که از براى اين ذکر شريف ، هفتاد مرتبه فضل عظيم است از جمله آنکه وقت مردن او را مژده و بشارت دهند و آن ذکر اين است : يا اسمع السامعين و يا ابصر الناظرين و يا اسرع الحاسبين و يا احکم الحاکمين .
شيخ کلينى از حضرت صادق (ع) روايت کرده که فرمود: از قرائت اذا زلزلت الاءرض زلزالها ملول نشويد زيرا که هر که اين سوره را در نوافل خود بخواند حق تعالى زلزله بر او وارد نسازد و او را به زلزله و صاعقه و به آفتى از آفات دنيا نميراند، و در وقت مردن او ملکى کريم از نزد حق تعالى بر او نازل شود و بالاى سر او بنشيند و بگويد: اى ملک الموت ، نسبت به ولى خدا مدارا کن زيرا که او مرا بسيار ياد مى کرد.
- نوشته شده در ۲۱ خرداد ۱۳۸۹ |
- نظرات - ۲۴ |
- نظر بدهید
گفتاري از آيتالله بهجت (ره) درباره زيارت
مرحوم آيتالله بهجت درباره زيارت ائمه معصومين بهخصوص ويژگيهاي امام رضا (ع) ميگويد: زيارت شما قلبي باشد. در موقع ورود، اذن دخول بخواهيد، اگر حال داشتيد به حرم برويد. هنگامي كه از حضرت رضا (ع) اذن دخول ميطلبيد و ميگوييد: «أأدخل يا حجةالله: اي حجت خدا! آيا وارد شوم؟»
اين عالم رباني در ادامه گفتار خود با بيان اينكه پس از طلب اجازه ورود به قلب خود مراجعه كنيد، ميگويد: تحولي در آن به وجود آمده و تغيير يافته است يا نه؟ اگر تغيير حال و تحول در شما بود، حضرت به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سيدالشهداء (ع) گريه است، اگر اشك آمد امام حسين (ع) اذن دخول دادهاند و وارد شويد.
وي افزود: اگر حال داشتيد، به حرم وارد شويد. اگر هيچ تغييري در دل شما به وجود نيامد و ديديد حالتان مساعد نيست، بهتر است به كار مستحبي ديگري بپردازيد. سه روز، روزه بگيريد و غسل كنيد و بعد به حرم برويد و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهيد.
آيتالله بهجت با بيان اينكه زيارت امام رضا (ع) از زيارت امام حسين (ع) بالاتر است، گفت: بسياري از مسلمانان به زيارت امام حسين (ع) ميروند، اما تنها شيعيان اثنيعشري به زيارت حضرت امام رضا (ع) ميآيند. بسياري از حضرت رضا (ع) سئوال كردند و خواستند و جواب شنيدند، در نجف، در كربلا، در مشهد مقدس، كسي مادرش را به كول ميگرفت و به حرم ميبرد، چيزهاي عجيبي را ميديد.
وي در خصوص شفا گرفتن از امام رضا (ع) گفت: يكي از معاودين عراقي، غدهاي داشت و ميبايستي مورد عمل جراحي قرار ميگرفت. خطرناك بود، از آقا امام رضا (ع) خواست او را شفا بدهد. شب، حضرت معصومه (س) را در خواب ديد كه به وي فرمود: «غده خوب ميشود. احتياج به عمل ندارد»، ارتباط خواهر و برادر را ببينيد كه شخص از برادر حاجت خواسته، خواهر جوابش را داده است.
اين عالم رباني، همه زيارتنامهها را مورد تأييد ميخواند و به خواندن زيارت جامعه كبيره سفارش كرده و ميگويد: زيارت امينالله مهم است. با زبان قلب خود بخوانيد. لازم نيست حوائج خود را در محضر امام (ع) بشمريد. حضرت خود ميدانند. در دعاها مبالغه نكنيد! زيارت قلبي باشد. امام رضا (ع) به كسي فرمودند: «از بعضي گريهها ناراحت هستم».
آيتالله بهجت به حادثه بمبگذاري در حرم مطهر حضرت رضا (ع) اشاره كرد و افزود: پس از اين حادثه، امام رضا به خواب كسي آمدند و در سئوال آن شخص كه از حضرت پرسيد «در آن زمان شما كجا بوديد؟» فرمودند: «كربلا بودم». اين جمله دو معني دارد: معني اول اينكه حضرت رضا (ع) آن روز به كربلا رفته بودند. معني دوم يعني اين حادثه در كربلا هم تكرار شده است. دشمنان به صحن امام حسين (ع) ريختند و ضريح را خراب كردند و در آنجا آتش روشن كردند!
وي در ادامه به برخي ديگر از كرامات حضرت رضا (ع) اشاره كرد و گفت: كسي در رؤيا ديد كه به حرم حضرت رضا (ع) مشرف شده است و متوجه شد كه گنبد حرم شكافته شد و حضرت عيسي و حضرت مريم از آنجا وارد حرم شدند. تختي گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا (ع) را زيارت كردند.
اين عالم رباني ادامه داد: روز بعد آن شخص در بيداري به حرم مشرف شد. ناگهان متوجه شد حرم كاملاً خلوت است. حضرت عيسي و حضرت مريم از گنبد وارد حرم شدند و بر تختي نشستند و حضرت رضا (ع) را زيارت كردند. زيارتنامه ميخواندند. همين زيارتنامه معمولي را ميخواندند! پس از خواندن زيارتنامه از همان بالاي گنبد برگشتند. دوباره وضع عادي شد و قيل و قال شروع شد. حال آيا حضرت رضا (ع) وفات كرده است؟
آيتالله بهجت در پايان تصريح كرد: عمل كنيم به هرچه ميدانيم. احتياط كنيم در آنچه خوب نميدانيم. با عصاي احتياط حركت كنيم.
مشاعره
چشم بيمار از اشعار امام خميني (ره)
من به خال لبت اي دوست گرفتار شدم چشم بيمـار تـو را ديـدم و بيمار شدم
فارغ از خود شدم و كوس اناالحق بزدم همچو منصور خريدار سر دار شدم
غم دلدار فكنده است به جانم، شررى كه به جان آمدم و شهره بازار شدم
درِ ميخانه گشاييد به رويم، شب و روز كه من از مسجد و از مدرسه، بيزار شدم
جامه زهد و ريا كَندم و بر تن كردم خرقه پير خراباتى و هشيار شدم
واعظ شهر كه از پند خود آزارم داد از دم رند مى آلوده مددكار شدم
بگذاريد كه از بتكده يادى بكنم من كه با دست بت ميكده بيدار شدم
جوابيه مقام معظم رهبري
تو كه خود خال لبي از چه گرفتار شدي تو طبيب همه اي از چه تو بيمار شدي
تو كه فارغ شده بودي ز همه كان و مكان دار منصور بريدي همه تن دار شدي
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر اي كه در قول و عمل شهره بازار شدي
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشيدي وه كه بر مسجديان نقطه پرگار شدي
خرقه پير خراباتي ما سيره توست امت از گفته در بار تو هشيار شدي
واعظ شهر همه عمر بزد لاف مني دم عيسي مسيح از تو پديدار شدي
يادي از ما بنما اي شده آسوده ز غم ببريدي ز همه خلق و به حق يار شدي
عكسهاي زيبا
يك سري عكس زيبا براي بك گراند كامپيوتر